یکی از مهمترین قسمتهای انتخاب فرش، درک موادی است که فرش از آن ساخته شده است، زیرا الیاف مختلف فرش دارای ویژگیهای متفاوت هستند. قبل از رفتن به نمایشگاه، با استفاده از راهنمایی مفیدی که در ادامه آورده شده است، باید بدانید که کدام نوع مناسب سبک و مدل اتاق شما است.
برای قرنها، قالی بافی ایرانی عمدتاً وابسته به مواد محلی بود که توسط روشهای سنتی پردازش شده است. معرفی پشم مرینوس از استرالیا کوتاه مدت بود و حتی با وجود این که رنگ آمیزی با رنگهای شیمیایی در حدود قرن ۱۴ تا ۲۰ معرفی شد، آنها اغلب با توجه به روشهای سنتی پردازش میشدند. تا زمانی که رنگهای گیاهی به طور رایج مورد استفاده عموم قرار گرفتند.
انواع مواد موجود در هنگام خرید یک فرش جدید کاملاً قابل توجه هستند. این مواد یا به تنهایی و یا همراه با مواد دیگر برای ایجاد یک ترکیب فرش که مزایای بیشتری نسبت به تنها یک ماده دارد، مورد استفاده قرار میگیرند.
لطفاً جهت کسب اطلاعات بیشتر و رزرو نوبت با شماره ما تماس حاصل فرمایید.
الیاف و آماده سازی آنها
مواد خام اولیه پایه برای فرشها، الیاف طبیعی هستند که در میان آنها پشم گوسفند از اهمیت بالایی برخوردار است. در مناطق مختلف ایران، بسته به آب و هوای غالب و چراگاههای موجود، انواع نژاد گوسفند پرورش داده میشوند. به عنوان مثال، در مناطق سردتر، گوسفندان الیاف پشم ظریفتر و بلندتری را تولید میکنند. الیاف پشم گوسفندان منطقهٔ خراسان بسیار ظریف است. ز طرف دیگر در کرمان که گرمتر است، الیاف کوتاهتری تولید میشود؛ که بسیار با دوام و شفاف است. در استان فارس پشم محلی توسط ایل قشقایی و کمسا و روستاییان استفاده میشود. این نوع پشم نرم، براق و جاذب بسیار خوب رنگ است. پشم کرمانشاه سبکتر و ظریفتر است. در شمال غرب ایران، پشم نسبتاً ضخیم و خشن است. پشم اطراف اردبیل ضخیم و درخشان است و رنگها را به خوبی جذب میکند. فرش بافان اطراف هریس، نزدیک تبریز، قبلاً از پشم ظریف و براق به دست آمده از قبیلهٔ شاهسون استفاده میکردند، اما اخیراً از پشمهای اردبیل نیز استفاده میکنند. فقط در روستاهای دور افتاده ایل شاهسون هنوز هم تأمین کنندگان اصلی است. در درگزین در نزدیکی همدان، پشم نیز از ایل شاهسون خریداری شده و با پشم محلی ظریف ترکیب میشود. در ناحیه شمال غرب ماکو، پس از پشم چینی در فصل بهار (پشم بریدن، چیدن، قیچی زدن یا قیچی کردن) پشم به طور معمول با پشم بره به منظور تولید یک نخ بسیار با کیفیت بالا مخلوط میگردد. چنین ترکیبی برای بافندگی فرشهای ظریف استفاده میشود.
چگونه پشم گوسفند چیده میشود؟
در ایران پشم به طور سنتی با قیچی یا کندن چیده میشود، اما در دهههای اخیر تنها پشم حیوانات مرده کنده میشود. در بسیاری از مناطق گوسفندان برای چیدن پشم به روش زیر آماده میشوند: پشم آنها ابتدا شانه زده میشود، سپس با صابون، پتاس یا محلول صابون و پتاس شسته میشود. گاهی اوقات پشم بر اساس اینکه آیا از زیر شکم، شانه، پشت و یا گردن چیده شده است، دسته بندی میشود. سپس الیاف توسط دست صاف میشوند و با استفاده از یک شانه که به پایهای متصل است جدا میگردند. این نوع روش ترجیح داده میشود (کمان زدن)، زیرا الیافها را آزاد و جدا میکند و آنها را به صورت موازی مرتب میکند و نخ ریسی وکلاف کردن را نیز آسانتر مینماید. سپس پشم شانه زده شده به مانند کلاف پیچیده میشود و دور یک میله یا بازوی چرخنده ریسیده میشود یا در یک کیسه قرار داده میشود؛ چرخ دنده (چرخ ریسندگی)، که در میان روستاییان ساکن یافت میشود، اغلب برای ریسیدن یا چرخاندن نخ استفاده میشود. چرخ دنده پشم خام را روی دوک نخ ریسی قرار میدهد که با چرخش پیچیده مچ دست به سرعت چرخانده میشود؛ این کار تا زمانی ادامه داده میشود که پشمها ریسیده شوند و حجم آنها به زمین برسد و الیافها به کلاف تبدیل شوند. سپس دوک برداشته میشود و کلاف به دور آن پیش از اینکه کل این روند مجدداً تکرار گردد، پیچیده میشود. در ایران، دوک به طور کلی از سمت چپ به سمت خارج پیچیده میشود و در نتیجه کلاف حال Z شکلی خواهد داشت. به عنوان مثال، مارپیچ نخها در همان جهت شبیه به حرف Z در میآیند، هر چند گاهی اوقات پیچ و تابی مشابه حرف S رخ میدهد. پشم بره نیز به همین شکل پردازش میشود.
موهای شتر چگونه ریسیده میشود؟
موهای شتر یا پشم شتر برای فرشهای ارزان قیمتتر در منطقه چهار محال و بختیاری و بلوچستان و همچنین ایجاد رنگهای قهوهای و برنز در بافت گلیم، در خراسان و بلوچستان استفاده میشود. به ویژه برای چادر شبها در تمام نقاط ایران، به دلیل گرمای تولید شده و بنابراین تولید دوغ (اطلاعات جمع آوری شده در بیرجند، ۱۹۷۰) استفاده میشود. موهای شتر معمولاً از حیوانات توسط شتر سواران حین شتر سواری در بهار گرفته میشود، سپس همانند پشم گوسفند پردازش میشود.
موهای بز، مخلوط با پشم ضخیم گوسفند، اغلب برای بافت فرش قبیلهای، به ویژه آنهایی که برای موارد خانگی هستند، استفاده میشود. این نوع الیاف نیز در فرشهای بافته شده بلوچ مشاهده میشود و اغلب در حاشیههای فرشهای ضخیمتر بلوچ مورد استفاده قرار میگیرد. بر خلاف پشم گوسفند، موی بز بریده، شسته، شانه زده میشود و سپس ریسیده میشود یا با پشم گوسفند ترکیب و سپس ریسیده میشود.
ابریشم در فرش
در گذشته ابریشم در تار و پود فرشهای ظریف و گاهی اوقات همچنین برای ارائه نقاط سفید در دانههای قهوهای مایل به قرمز یا توده پشمهای سیاه و قرمز لاکی استفاده میشد. در مرکز ایران، به ویژه کاشان، نایین و قم، فرشها به طور کامل از ابریشم بافته میشدند. به ویژه فرش ابریشم برجسته که در کاشان نقشهای آن در بین پودها و در زمینهٔ صاف و مسطح فرش بافته میشد قابل توجه است. کرمهای ابریشم یا پیلهٔ ابریشم توسط دهقانان گیلان، مازندران و منطقه اصفهان کشت و پردازش میشوند. ابریشم دو منطقهٔ اول در ۳ درجه برای بافت فرش پردازش میشوند: دانا ظریفترین ابریشم برای بافت پودها؛ هستی که در تارهای فرشهای بسیار ظریف پشمی استفاده میشود و پودی که خشنترین درجه است، برای بافت فرش ابریشم مورد استفاده قرار میگیرد. ترکمنهای استان مازندران، به ویژه در اطراف مرو تپه، و در مناطق جرگهان و زاوین در خراسان نیز کرم ابریشم را با یک روش بسیار ابتدایی پرورش میدهند و از بخشی از ابریشم در بافت فرش خود استفاده میکنند.
رشته طلایی پیچیده (گلابتون) که در گذشته بخش اشرافی فرشهای بافته شده محسوب میشد و در کلاف یا ابریشم با کیفیت بالای غیر تافته استفاده میشد، امروز به ندرت استفاده میشود، هرچند که در شکل زری دوزی در بخشهای صاف فرشهای برجسته بافته شده دیده میشود (در مجموعههای خصوصی در ایران، هند). همچنین این حالت درگلیم های بسیار ظریف کوی در آذربایجان نیز وجود دارد (مجموعه خصوصیای.د. فرانچیز، فروشندگان ماکو وکوی).
پنبه با پرز کوتاه یا کتان در بسیاری از نقاط ایران رشد میکند و منبع مهم الیاف برای صنایع فرش است. به طور کلی پنبه رنگ نشدهٔ تولید شده به صورت تجاری در تارهای فرشهای ظریف ساخته شده در کارگاههای تجاری مورد استفاده قرار میگیرد، زیرا کشسانی کمتری دارند و شکل خود را بهتر نگه میدارند. همچنین گاهی اوقات برای اضافه کردن نقاط برجسته سفید در گلیمهای لر و بختیاری و به اصطلاح پلاس ترکمنی استفاده میشود. گرچه اخیراً در سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ از پنبه دستباف برای فرشهای ارزان قیمت تجاری استفاده میشد، افراد معمولاً پنبه را به صورت کلاف خریداری میکند، سپس آن را به صورت توپ در میآورند و در صورت نیاز توپها را دوباره باز میکنند.
رنگرزی
ایران برای قرنها به دلیل رنگها مشهور است؛ به عنوان مثال، در ۹۸۷/۱۵۷۹ یک مرد انگلیسی به ایران فرستاده شد تا اسرار رنگرزی پشم و ابریشم را با شیوه ایرانی یاد بگیرند. رنگرزهای ایرانی به طور سنتی از مواد گیاهی، حیوانی و معدنی برای تولید رنگ و مواد تثبیت کننده استفاده میکنند، عاملهایی که برای افزایش ظرفیت الیاف برای جذب رنگ و تثبیت رنگ استفاده میشوند. متاسفانه، این جنبه از تولید فرش، توسط محققان کمی مورد مطالعه قرار گرفته است. از آنجایی که گزارشات در متون قرون وسطی به ندرت مفصل و اغلب تا حدودی گیج کننده است و به دلیل این که رنگ آمیزی فرشها به ندرت از نظر علمی مورد مطالعه قرار گرفته است، ردیابی تاریخچه رنگ آمیزی و روشهای رنگرزی مشاهده شده در قرن ۱۳/۱۹ و ۱۴/۲۰ دشوار میباشد.
در فرایند رنگرزی که توسط متخصصان و دیگر کارگران منطقه مشاهده میشود، کلاف پشم ابتدا با مخلوطی از کربنات سودا و صابون شسته میشود و سپس به طور مرتب در پتاس و آب گرم تا زمانی که خاک و بیشترین مقدار گریس از بین برود خیسانده میشود. باید مراقب بود تا گریس کاملاً حذف نشود تا الیاف شکننده نشوند. پشم تمیز و شسته شده سپس در یک مادهٔ تثبیت کننده غوطه ور میشود. مادهٔ تثبیت کننده که بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد آلوم یا زاج است که دو نوع از آنها به طور معمول در ایران موجود است: سولفات آلومینیوم و آلومینیوم پتاسیم. به این ترتیب باید اشاره کرد که “زاج خالص” از ابتدای دوره تانگ از ایران به چین صادر شده است. در اواخر قرن دهم/ شانزدهم، زاج از گیلان به شماخا در قفقاز شرقی فروخته شد. گاهی اوقات انواع مواد قابض با غلظت بالای تانیک اسید همراه با مادهٔ تثبیت کننده به منظور تقویت خواص ثابت کننده در انتهای فرآیند و همچنین جهت تیرهتر کردن رنگها استفاده میشد. روشهای بسیار مشابه توسط ای سی ادواردز در اواخر ۱۳۲۰ نیز مشاده گردید.
دامنه رنگ چطور متفاوت است؟
به نظر میرسد رنگهای موجود در ایران قبل از معرفی رنگهای آنیلین مدرن در اواخر قرن ۱۹/۱۳ نسبتاً محدود بوده است. محبوبترین رنگ برای فرشها همواره قرمز (سرخ) بوده است که طیف گستردهای از سایهها و تنهای مربوط به این رنگ را میتوان از مواد مختلف بدست آورد. از لحاظ تاریخی، رایجترین منبع روناس بود که از ریشه گیاه روبیا تیکتوروم استخراج میشد. امروزه این گیاه در ولایات مازندران، کرمان و اطراف تهران و یزد به صورت وحشی رشد میکند. رنگ، دارای طیفهای مختلف، سایه و ته رنگهای مختلف بسته به نوع تثبیت کننده (به عنوان مثال اینکه آیا حاوی قابض یا اسیدها است)، کیفیت الیاف، سن گیاهی که از آن رنگ استخراج میشود، فصلی که گیاه در آن برداشت شده است، و مانند آن دارد. خلوص آب و اضافه کردن موادی مانند ماست خشک شده (دوغ) و آب انگور خوراکی، نیز بر نتایج تأثیر میگذارد. در قرن چهارم / دهم میلادی روناس در سراسر آذربایجان و آران، به ویژه در موقان و در بارده، در وارتان واقع در وارتان، آلتین مدرن، در رودخانه آراکس واقع در شمال اردبیلو در باب آل ابواب (دربند) و همسایگی جزیره در دریای خزر کاشت و تولید میشد و از این منابع از طریق دریا به گرگان و از طریق راههای زمینی به هند حمل میگردید.
در همان دوره روناس از قوادیان واقع در ترانسوکسیانا به هندوستان صادر شد. بر اساس نوشتههای قزوینی، در دوران مغول، روناس در خاف خراسان، یزد و نایین نیز کشت و تولید میشد. در دوران سلطنت شاه اسماعیل، رنگی که در شمال غربی آذربایجان در کوی تولید میگردید، از طریق هرمز به هند صادر میشد. تقریباً در همان زمان، روناس در اطراف غزنه در افغانستان نیزکشت و تمام محصول به هند صادر شد. به دلیل افزایش تقاضای جهانی برای پارچههای هند، بازار هند برای مصرف روناس همچنان مهم است؛ در طول قرن ۱۱-۱۲ / ۱۷-۱۸، روناس از شمال غرب ایران از طریق بندرعباس که در نزدیکی هرمز بود و همچنان در دوران کوتاه بین سالهای ۱۰۲۵/۱۶۱۶ تا ۱۰۳۱/۱۶۲۲، زمانی که جنگهای بین انگلیس و پرتغال مسیر را از خلیج فارس به مسیر خشکی از اردبیل از طریق اصفهان و قندهار تغییر داد، منتقل میشد. مراکز تولید رنگ در آن دوره علاوه بر اردبیل، تفلیس واقع در گرجستان و استابات ارمنستان (اوردباد)، در آراکسهای زیر جلفا قرار داشتند. در اوایل قرن دوازدهم / ۱۸ روناس نیز از تفلیس به ارزوروم حمل میشد و از آن جا به شهرهای دیگر آناتولی میرسید. چند سال بعد یک فرد ارمنی از روستایی در نزدیکی نخجوان کشت روناس را به جنوب فرانسه معرفی کرد.
امروزه رنگها به صورت آماده شده در شیراز و اصفهان فروخته میشوند، اما تا اواسط قرن گذشته کمیاب و گران بودهاند و از نظر تجاری رنگهای قرمز آنیلین جایگزین شدهاند. یکی دیگر از انواع رنگ قرمز شامل مواردی است که از بدن خشک شده حشرات ماده (قرمز) تولید میشوند که عمدتاً در شمال ایران و ارمنستان یافت میگردند؛ این رنگها شامل قرمز از کرموکوکوس ورمیلیو و “قرمز ارمنی” (ورتان ارمنستان) از پرفیروفورا هاملی به دست میآیند که از لحاظ شیمیایی شبیه به کوچینئال نیو ورلد هستند. لاک یک رنگ قرمز تولید شده از حشرات ماده (کوکوس لاکا) در هند است. این رنگها اغلب در منابع قرون وسطایی اشتباه گرفته میشوند و دانشمندان مدرن نیز گاهی از نام یک نوع به عنوان یک اصطلاح عمومی برای همه استفاده میکنند. از پارچه قرمز رنگ از ارمنستان (اورارتو) در کتیبهٔ سارگون دوم در سال ۷۱۴ میلادی اشارهای ذکر شده است. رنگ استفاده شده احتمالاً “قرمز ارمنی” بوده است، زیرا از حشراتی به دست میآید که از گیاهانی که به طور معمول در قلمرو کوه آرارات هستند، تغذیه میکنند. در قرن سوم / نهم، بالادوری خاطرنشان کرد که شهر اردشات واقع در ارمنستان نیز به عنوان قریه قرمز شناخته شده است.
جاهز که هم عصر او است نیز به یک نوع رنگ قرمز که از حشراتی به دست میآید که از گیاهان معمول در قلمرو کوه آرارات تغذیه میکنند، اشاره مینماید. در قرن بعدی چنین رنگهایی محصولات مهم آذربایجان و دبیل در ارمنستان بود. در قرن هفتم تا هشتم و ۱۴/۱۵ رنگ قرمز همچنان در مرند و سایر نقاط آذربایجان تولید میشد. انواع رنگهای دیگر قرمز نیز وارد میشد. در اوایل قرن ۱۱/۱۷ ساپان وود (باغم، کائسالپینیا ساپان) از شرق دور مانند لاک هند به ایران وارد شد. هر دو از جمله کالاهایی بودند که از شرق به بندرعباس توسط آلمانیها در ۱۱۳۵ وارد میشدند. در اواخر قرن ۱۰/۱۶ انگلیسیها قرمز دانه را از نیو ورلد به باکو وارد کردند و سپس هر دو رنگ قرمز دانه و ورمیلیون (یک نوع رنگ معدنی) در میان واردات کالاهای انگلیسی به ایران در اوایل قرن ۱۱/۱۷ نیز به چشم خورد. بعداً ارامنه اصفهان مشغول به تجارت قرمز دانه در آلپو شدند.
آبی
رنگ آبی (نیل، رنگ کرمانی، رنگ وسمه) از برگهای تخمیر شده گیاه ایندیگو (ایندیگوفرا تینکتوریا) تولید میشود. براساس یک منبع چینی، در اوایل ۹۸-۹۹ / ۷۱۷ ایندیگو به عنوان یک هدیه از سمرقند به چین فرستاده شد. در قرون وسطی گیاه در کرمان در سیرجان و در مناطق بین مغان و والشگرد و از سوی دیگر در هرمز کشت شد. همچنین این گیاه در منطقه اطراف کابل رشد کرده است. محمود غزنوی و جانشینان او از قلمرو تسخیر شدهٔ مولتان ایندیگو را گرفتند. آنها بخشی از ایندیگو را نگه داشتند و بخشی را به عنوان هدایای دیپلماتیک به بغداد و جاهای دیگر فرستادند. در اواخر قرن هجدهم و بیستم با وجود تلاشهای غزن خان کشت ایندیگو در ایران متوقف شد. در عوض، تمرکز بر روی واردات رنگ از هند متکی بود، که به نظر میرسد منبع اصلی رنگ در بیشتر قرنهای پس از آن بوده است. در قرن ۱۴/۲۰، مقادیر کمی از این گیاه در نزدیکی شوشتر و دزفول درخوزستان رشد کرده است، هرچند به نظر میرسد ایندیگوی مصنوعی تا حد زیادی جایگزین رنگ طبیعی شده است. اخیراً شرکت فرش ایرانی تلاش کرد تا کشت و استفاده از ایندیگو را در ایران احیا کند.
رنگهای زرد نیز از منابع متنوعی به دست میآیند. گل اسپرک که در سراسر ایران پرورش مییابد و در خراسان نیز کشت میشود، رنگی را تولید میکند که به ویژه همراه با ابریشم مؤثر است، اگر چه میتوان آن را در پشم در صورت مخلوط کردن با رنگهای دیگر استفاده کرد. منبع مهم دیگری از رنگ زرد، گلرنگ (کارتاموس تینکتوریوس) است که به طور گسترده در ایران نیز کشت میشود. عصاره گلبرگها، هنگامی که به صورت محلول با فولر ارف و پتاس ترکیب میشود، طیف رنگی از زرد روشن تا نارنجی را به وجود میآورد. رنگ زرد همچنین از برگهای پاییزی انگور، انار، زردچوبه، سماق و زعفران به دست میآید. هر دو زعفران (کورکوم) و زردچوبه به عنوان رنگهای موجود در بونداهین ذکر شدهاند. زعفران بسیار پر هزینه بود و گرچه در منابع قرون وسطایی به طور مرتب ذکر شده است، روشن نیست که امروزه همچنان به عنوان یک رنگ از آن استفاده میشود. تمام این رنگهای زرد نیز در ترکیب با رنگهای دیگر برای رسیدن به طیف رنگی خاص استفاده میشود. پارچهای که با رنگ ایندیگو یا آبی رنگ شده است، هنگامی که در اسپرک یا گلرنگ قرار میگیرد سبز میشود. اسپرک در ترکیب با سولفات مس تولید یک رنگ آبی سبز ملایم (آب سنگر) مینماید؛ با این وجود، سولفات مس منجر به از بین بردن الیاف پشم میشود، به طوری که اغلب برای فرشها استفاده نمیشود. سبز نیز میتواند با مخلوط کردن برگهای بید با ایندیگو قبل از رنگرزی به دست آید.
رنگهای دیگر
سایههای رنگهای قهوهای، بژ و قهوهای مایل به زرد از پوست گردوی سبز و پوست بلوط تولید میشود. رنگ آمیزی سیاه و یا پشم سیاه طبیعی با اکسید آهن باعث ایجاد یک رنگ سیاه درخشان میشود که به سرعت کم رنگ میشود. این رنگ آمیزی اغلب در بلوچستان یافت میشود. در مناطق دیگر، رنگ سیاه از بلوط به دست میآید. ترکیب ایندیگو و حنا همچنین یک سیاه درخشان را ایجاد میکند. قبایل لر و بختیاری از بدنههای بلوطهای وحشی که گاهی با آن نان درست میشود، رنگ سیاه را دریافت میکنند.
در اغلب شهرهای ایران، رنگرزهای حرفهای وجود دارند که دستور العمل های مخفی آنها اغلب از پدر به پسر به نسلها منتقل میشود. تجارت رنگرزی در زمانهای قدیم بسیار مورد توجه قرار میگرفت و همانطور که در بالا ذکر شد، رنگرزها به بسیاری از نقاط جهان سفر کردند تا دیگران را برای آماده سازی رنگهای مخصوص برای کارگاههای بزرگ (کارخانهها) آموزش دهند. در مناطق روستایی دورافتاده و در میان مردم قبیلهای، کار رنگرزی بر عهدهٔ زنان است که این کار را با جمع آوری گل، دانههای میوه و پوست، آجیل و ادرار گاو و اسبها (برای تخمیر و رسیدن به رنگهای خاص) انجام میدهند. آنها همچنین ریشههای خشک شده و دیگر ملزومات را خریداری میکنند. مهارت و دانش آنها به دختران و نوههایشان منتقل میشود.
سایر مواد مورد استفاده در فرشها
پشم
مزایا:
- خاک را پنهان میکند
- قوی، انعطاف پذیر و ارتجاعی است؛ عالی برای رفت و آمد زیاد از روی آن
- به تمیز کردن بسیار خوب پاسخ میدهد، زیرا رطوبت موجب تورم الیاف و رها سازی خاک میشود
- به طور طبیعی بازدارنده شعله است
- آلایندههای داخلی هوا را نابود میکند و آنها را پراکنده نمیکند
- دوستدار محیط زیست است
مضرات:
- هزینه بالا
- با دستکاری بیش از حد ممکن است تغییر شکل دهد
- به دلیل جذب و سهولت رنگرزی، به راحتی رنگ میگیرد
- به سفید کننده حاوی کلر بسیار حساس است
نایلون
مزایا:
- بیشترین الیاف مورد استفاده است؛ به راحتی در طیف گستردهای از رنگها و بافتها موجود است
- انعطاف پذیری خوب دارد و استفاده از آن در مناطقی که رفت و آمد زیاد است و جایی که مبلها روی فرش کشیده میشوند مناسب است
- مقاوم در برابر سایش، حتی بیش از پشم است
- گارانتیها برای آن اغلب وجود دارند
- حالت ارتجاعی دارد؛ میتواند برای دورههای طولانی خرد شود و شکل اولیه خود را دوباره به دست آورد
- به روشها و درمانهای حرفهای جهت تمیز کردن به خوبی پاسخ میدهد
مضرات:
- سفید کردن، محو کردن، واکنشهای ادراری و غیره مشکلاتی در آن ایجاد میکنند
- سنتتیک است و بنابراین …….
اولفین
مزایا:
- مقاوم در برابر رطوبت
- سخت رنگ را به خود میگیرد
- برای برنامههای کاربردی در فضای باز (استخر، استادیوم) مناسب است
- مقاوم در برابر مواد شیمیایی؛ اکثر مواد شیمیایی و سفید کنندهها به هیچ وجه به آن آسیب نمیزنند
- در برابر محو شدن مقاوم است
- استاتیک کمی دارد
مضرات:
- یک الیاف انعطاف پذیر نیست هنگامی که خرد شد به راحتی به شکل اصلی خود باز نمیگردد
- مانند پلی استر، در صورت قرار گرفتن در معرض خاکهای حاوی روغن ممکن است دائمی شود
- به دلیل کم بودن میزان جذب رنگ، رنگ آمیزی آن مشکل است؛ تقریباً همیشه با محلول رنگ میشود
- سنتتیک است و بنابراین……
پلی استر
مزایا:
- در برابر سفید شدن، محو شدن و واکنش رنگ و خاک بسیار مقاوم است
- مقاوم در برابر لکههای رنگ ناشی از آب
مضرات:
- رنگ آمیزی آن دشوار است و معمولاً باید آن را با محلول رنگ رنگ آمیزی کرد که محدودیتی را در این حالت به وجود میآورد
- در برابر لکههای چربی مقاوم نیست
- سریع گره میخورد و همانند نایلون به شکل اصلی خود باز نمیگردد
- سنتتیک است و بنابراین……
سیسال
مزایا:
- به رفت و آمد زیاد خوب جواب میدهد؛ برای استفاده در پلهها مناسب است
- در عین ایجاد بافت، حالتی طبیعی در اتاق ایجاد میکند
- بیودگردیبل و غیر سمی است
مضرات:
- در هنگام تماس با پوست خوشایند نیست
- میتواند گران باشد (اما به طور کلی قیمت آن کمتر از پشم است)
- حساس به رطوبت است و آسیب میبیند
- تمیز کردن آن دشوار است
«کپی فقط با ذکر منبع و لینک بلامانع است»